وی پیش از ترک خانه، مادرش را کشته بود. لانزا در مدرسه هم بیهدف دست به تیراندازی زد، 20کودک شش و هفت ساله و شش نفر از آموزگاران و مدیر مدرسه را کشت و دست آخر با شلیک گلوله به سرش خودکشی کرد. این واقعه دلخراش آمریکا را تکان داد. این کشور با حوادثی از این دست بیگانه نیست اما آنچه این قتلعام را از دیگر حوادث مشابه متمایز کرد، کودکبودن بیشتر کشتهها و شمار زیاد آنان بود.
حق مالکیت اسلحه
براساس اصلاحیه دوم قانون اساسی آمریکا، شهروندان این کشور مجاز به داشتن سلاح گرم هستند. انجمن ملی تفنگ یکی از سازمانهای پرنفوذ در آمریکاست که بیش از 3 /4نفر عضو و 250میلیون دلار بودجه سالانه دارد. این سازمان که لابی سلاح در این کشور بهشمار میرود، توانسته حق مالکیت اسلحه را به نماد آزادی در آمریکا بدل کند؛ اما کشتوکشتار نتیجه اعمال این حق در طول سالها بوده است. آمارهای جدید نشان میدهد که تا دوسال دیگر، تلفات ناشی از تیراندازی، از تلفات حوادث رانندگی بیشتر میشود. پیشبینی میشود در سال2015، آمار تلفات جادهای به 32هزار نفر برسد اما در عوض تلفات ناشی از تیراندازی از 33هزار نفر فراتر رود. در حال حاضر، روزانه 85آمریکایی به ضرب گلوله از پا در میآیند که 53مورد آن خودکشی بهشمار میآید. آمار دیگری نشان میدهد که بین سالهای2006 تا 2010، 774نفر توسط کسانی کشته شدند که چهار نفر یا بیشتر را در یک حادثه کشتند. البته یکسوم این حوادث نه با اسلحه بلکه با چاقو، سلاحهای دیگر یا آتش ایجاد شده است؛ بهعبارت دیگر، تقریباً هر دو هفته یکبار، یک حادثه تیراندازی در آمریکا رخ میدهد که چهار نفر یا بیشتر را به کام مرگ میفرستد.
سابقه تیراندازی در مدارس
چند مورد کشتار با اسلحه در دهه1980 در آمریکا رخ داد؛ هرچند که این حوادث چندان مورد توجه رسانهها قرار نگرفت. اما از اواخر دهه1990، چنین حوادثی در رأس اخبار داخلی آمریکا قرار گرفت. در سال1997، مایکل کارنل 14ساله چند قبضه تفنگ و هفتتیر با خود به دبیرستان هیت در شهر وست پادوکا در ایالت کنتاکی برد. وی سه دختر همکلاسی خود را به قتل رساند و پنج نفر دیگر را زخمی کرد. کارنل بعد از این تیراندازی، سلاحها را زمین گذاشت و خود را به مدیر مدرسه تسلیم کرد. یک سال بعد، دو پسر بچه 11و 13ساله در مدرسه راهنمایی وستساید نزدیک شهر جونزبورو در ایالت آرکانزاس چهار همکلاسی و یک معلم خود را کشتند و 10نفر دیگر را زخمی کردند. تیراندازی در دبیرستان کلمباین در شهر لیتلتون در ایالت کلرادو در سال1999 احتمالا بیرحمانهترین حادثه از این دست در آمریکا بوده است. دونوجوان 17و 18ساله به این دبیرستان حمله کردند، 12دانشآموز و یک معلم را کشتند و 21نفر را زخمی کردند. اما مرگبارترین حادثه تیراندازی در مکان آموزشی که بیشترین تلفات را داشت، در سال2007 و در دانشگاه فنی ویرجینیا رخ داد. سئونگهویچو، عامل این تیراندازی، پس از کشتن 32نفر خودکشی کرد.
انگیزه مهاجمان
حملاتی از این دست همیشه چندین کشته و زخمی به همراه دارد اما آنچه متفاوت است، انگیزه مهاجمان است. در واقع میتوان گفت که انگیزه مهاجمان به اندازه خود آنان متنوع است. گروهی از روانشناسان میگویند که در مقوله تیراندازی در مدارس، سه نوع مهاجم وجود دارد. به گفته آنان، در این دستهبندی آدام لانزاجزو افراد روانپریش (psychotic) بهشمار میرود. هنوز اطلاعات زیادی درباره سابقه وی منتشر نشده است اما براساس آنچه معلوم شده، وی شبیه سئونگهویچو است که بسیار خجالتی بود و نمیتوانست در اجتماع روابط درست برقرار کند. دوگروه دیگر شامل رواننژند (traumatized) و جامعهستیز (psychopathic) هستند. بیشتر این قبیل تیراندازیها درواقع نوعی خودکشی از پیش برنامهریزی شده هستند چون مهاجم در پایان، به زندگی خود نیز پایان میدهد. روانشناسان گوشزد میکنند که کاهش بودجه در سطح فدرال، ایالت و شهرها سبب شده است تا برنامههای لازم برای کمک به افرادی که دچار انواع اختلالات روانی هستند، بهشدت محدود شود. به این ترتیب، افرادی که به هیچوجه صلاحیت مالکیت و حمل اسلحه ندارند، بهراحتی میتوانند به اسلحه دست پیدا کنند.
اهمیت قانون اسلحه
پارهای تحلیلگران معتقدند که تغییر در قانون مالکیت اسلحه به آن سادگی که تصور میشود، نیست. آنان خاطرنشان میکنند که در آمریکا کمتر چیزی به اندازه اصلاحیه دوم قانون اساسی آمریکا قداست دارد. سیاستمداران میدانند که موضوع مالکیت اسلحه میتواند نتیجه انتخابات را در برخی ایالات مانند اوهایو یا پنسیلوانیا تغییر دهد، به همین علت بود که در سال2008 که اوباما نامزد ریاستجمهوری شد، در یکی از سخنرانیهای خود بهصراحت گفت که نمیخواهم سلاحهای شما را بگیرم و با وجود اینکه با احتیاط از محدودیتهای بیشتر برای فروش اسلحه و ممنوعیت سلاحهای تهاجمی حمایت کرد، قانونی را امضا کرد که به دارندگان سلاح اجازه میدهد مسلح سوار قطار شوند. اکراه سیاستمداران نسبت به محدودکردن مالکیت اسلحه در حالی است که خود آنان نیز از گزند مهاجمان در امان نبودهاند. به غیراز ترورهای سیاسی در تاریخ آمریکا که دامنگیر روسای جمهوری همچون آبراهام لینکلن و رونالد ریگان شد، اعضای کنگره نیز هدف تیراندازیهای غیرسیاسی قرار گرفتهاند. در سال2011، مهاجمی به نام جرد لونر در یک مرکز خرید در شهر تاکسان دست به تیراندازی زد و شش نفر را کشت. در این حادثه، خانم گابریل گیفوردز، عضو مجلس نمایندگان، از ناحیه سر بهشدت زخمی شد. وی تا ماهها نتوانست در کنگره حاضر شود و اخیرا از سمت خود کناره گرفت.
ناامیدی نسبت به تغییر
تحلیلگران معتقدند که بهرغم هولناکی حوادثی که با تیراندازی در آمریکا رقم خورده است و میخورد، تغییر قوانین موجود به این راحتی امکانپذیر نیست. یکیاز نویسندگان نشریه نیویورکر پس از تیراندازی در دبستان سندیهوک، ناامیدانه نوشته بود: در آمریکا ما با این قبیل حوادث اینگونه برخورد میکنیم؛ وقوع آن را گزارش میکنیم، مدت کوتاهی بهتزده هستیم و سپس میگوییم صحبت کردن درباره پیامدهای آنها و مجادله کردن درباره آنها مودبانه نیست. نویسنده آنگاه افزوده بود: در مقطعی باید از به تعویق انداختن آن جلوگیری کنیم و وانمود نکنیم که به تعویق انداختن آن کار درست و شریفی است؛ به تعویق انداختن آن نه درست است نه شریف. این کار بزدلانهای است، تا زمانی که هیچکس مایل نیست دیگر بحث جدی درباره کنترل اسلحه را به تعویق بیندازد و تا زمانی که هیچ رئیسجمهوری جرأت آن را ندارد که قوانین آسان مالکیت اسلحه را تغییر دهد، باید منتظر آن بود که وقایع خونینتری به فهرست حوادث خشونتآمیز تیراندازی اضافه شود.
تأکید اوباما بر تغییر قانون
در واپسین روز سال 2012، باراک اوباما در مصاحبهای که با شبکه تلویزیونی انبیسی کرد، تأکید کرد که کنترل اسلحه چیزی نیست که آن را به تعویق بیندازد. وی خاطرنشان کرد که مایل است در نخستین سال دوره دوم ریاستجمهوری، چنین قانونی تصویب شود؛ قانونی که مبتنی بر پیشنهادهای گروه تحت سرپرستی جو بایدن تدوین خواهد شد.